امروزه اکثر کشورهای جهان شاهد انقلابی در مدیریت شهری هستند؛ چرا که نقش این مدیریت در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان کلانشهرها به گونهای که زمینه رقابت اقتصادی، انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و نیز معیشت سالم را فراهم کند، انکارناپذیر است. بر همین اساس شهرهای خواهان توسعه و پیشرفت بدون اتلاف وقت سیاستگذاران و شهروندان، به شدت نیازمند مدیریت واحدی هستند که ضمن شرکت دادن تمام بخشها و نهادهای دولتی و خصوصی در فرایند مشارکت، از موازیکاری و در نتیجه تعطیلی برنامهها و طرحها و دست کم تاخیر در اجرای سیاستهای تدوین یافته مصون است. نیازهای وسیع شهروندان در همه زمینهها از سویی و سیاستهای متعدد و فراوان مدیران و برنامهریزان برای پاسخگویی به این نیازها از سویی دیگر همگی تنها فضایی را فراهم آورده است که به دلیل عدم هماهنگی دستگاهها و سیکل معیوب اداره شهر، اثرگذاری سیاستها، جای خود را به تحلیل نیروی انسانی و منابع مالی موجود داده و هر دستگاهی دیگری را مسؤول ضعفها و نقایص میداند.
مدیریت شهری نوعی نظام اداری است که این نظام از مجموعه اجزای زنده که در شهر حضور و با هم تعامل دارند تشکیل شده است . این اجزا شامل افراد و یا تشکلهایی است که به اشکال مختلف دولتی یا غیردولتی در شهر ایجاد شدهاند و با یکدیگر در ارتباط هستند؛ بنابراین در یک جمعبندی کلی، تعاملات، روابط و ارتباطات ، این اجزا را تعریف و تنظیم میکنند.
مدیریت شهری از نوع سیستمهای باز و بسیار پیچیده انسانی و اجتماعی است که با توجه به جدیدترین مبانی نظری وظایفی چون مدیریت زمین شهری، مدیریت خدمات و زیر ساختهای شهری، مدیریت محیط زیست شهری، ارتقای رشد اقتصادی در بهبود شرایط زندگی مردم (کاهش فقر شهری) و برنامه ریزی استراتژیک ــ که بر اساس اصل تمرکز زدایی، شهرداریها با بر عهده گیری اجرای برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت آن، آخرین تصمیم گیرنده و هسته اصلی در مدیریت شهری خواهند بود ــ را بر عهده دارند.
وظایف شهرداریها در کشورهای توسعه یافته در چند دهه اخیر روند رو به رشدی داشته و آنها به عنوان نهادهای مدنی، عمومی و محلی وظایف بیشتری را بر عهده گرفتهاند؛ به عنوان مثال در فرانسه برنامهریزی شهری، مدیریت ترافیک، انجام کلیه امور عمرانی شهر، ایجاد مدارس، حفاظت محیط زیست، تامین خدمات اجتماعی و امور اقتصادی بر عهده شهرداریهاست.
در کشورهای اسکاندیناوی تصمیمگیری در خصوص مسائل شهرها، وضع مالیاتهای محلی، ارائه خدمات درمانی و پزشکی، تاسیس واحدهای تصفیه آب و فاضلاب، تامین آب، برق و گاز، آموزش بیکاران و بسیاری از امور دیگر از جمله وظایف شهرداریها است. همچنین در انگلستان نیز برنامه ریزی توسعه اقتصادی، برنامهریزی استراتژیک شهری، خانه سازی عمومی، ایجاد اشتغال، کنترل آلودگی هوا و حفاظت آثار تاریخی در حیطه وظایف شهرداری است.
ضروری است برای ارتقای توان شهرداریها در جهت انجام وظایف بیشتر، اقدامات عملی در خصوص تجدید حیات و ارتقای شان و عملکرد این نهاد در نظام کلان مدیریت کشور صورت گیرد.
در این خصوص بحث «مدیریت واحد شهری» با هدف تحقق مدیریت یکپارچه شهری در برنامه سوم و چهارم توسعه مطرح شده است که البته این مدیریت واحد تنها به شهرداریها محدود نشده و به عنوان ابزاری برای شکل گیری و تقویت نظام واقعی مدیریت شهری در ایران مطرح است که بر اساس آن شهرداریها به کانون اصلی مدیریت شهری تبدیل و در نهایت مدیریت واحد شهری تحت سیاستها و نظارت شوراهای اسلامی شهر قرار میگیرد.
در کشورهای توسعه یافته مدیریتهای کلان تغییر میکند اما مدیران کارشناس تعویض نمیشوند و به کار خود ادامه میدهند، بنابراین برنامههای دراز مدت شکل میگیرند و تغییر مدیران به برنامههای مصوب و در حال اجرا لطمه نمیزند اما در ایران با تغییر مدیر، بدنه سازمان نیز تغییر میکند و اقدامات بلند مدت شکل نمیگیرند.
تغییرات مدیریتی نباید لطمهای به برنامههای مصوب بزند و مدیر جدید باید پایبند به اجرای برنامههای مصوب باشد و تنها میتواند تکنیکهای اجرایی را تغییر دهد، در غیر این صورت کلیه برنامههای میان مدت و بلند مدت عقیم میمانند و با تغییر پی در پی مدیران زمانی برای طراحی و اجرای برنامههای بلند مدت باقی نمیماند و هر مدیری به برنامههای کوتاه مدت و روزمره می پردازد و هیچ برنامه اساسی طراحی و اجرا نمیشود.
تغییر مدیران و انتخابات شورای شهر در انگلستان به گونهای است که در هر انتخابات تنها نصف اعضای شورا تغییر میکنند و همواره تعدادی از اعضای سابق که تجربه سوابق کاری را دارند، برای انتقال اطلاعات در مجموعه باقی میمانند و اعضای جدید میتوانند از اقدامات قبلی شورا آگاه شوند و برنامههای گذشته را ادامه دهند.
ماندگاری نیروها و سوابق گذشته برای حفظ و تحقق برنامههای کلان شهری از اصول اساسی مدیریتی است؛ بنابراین با تغییر مدیریتها تنها باید در سیاستها و تاکتیکهای اجرایی تجدید نظرشود و همواره تعدادی از نیروهای قدیمی که سوابق عملکردهای گذشته را دارند در مجموعه باقی بمانند.
کوتاه بودن مدیریت، پایبند نبودن به برنامههای مصوب قبلی، تغییر و جابجایی کلیه نیروها، از بین رفتن سوابق عملکردهای گذشته و نداشتن برنامههای کارشناسی ثابت از مهمترین مشکلات مدیریتی شهرشیراز است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ