سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد ، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد ، و آن که کار آخرت خود درست کند ، خدا کار دنیاى او را سامان دهد ، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است ، خدا را بر او حافظى است . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 85 بهمن 2 , ساعت 10:21 صبح

آب و عطش در محرم 

در حادثه کربلا،آب و عطش لازم و ملزوم یکدیگرند.کاروان ابا عبد الله،کنار فرات‏فرود آمد، لیکن سپاه ابن سعد،فرات را به محاصره گرفت و آب را به روی امام حسین‏«ع‏» و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین‏«ع‏»را به‏تسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند.به نقل مورخان،از سه روز قبل از عاشورابا محاصره فرات،خیمه گاه امام در مضیقه بی آبی قرار گرفت و کودکان اهل بیت را با دیدن رودفرات،تاب تحمل عطش کمتر می‏شد.منع آب از زنان و کودکان و افراد عادی(بویژه غیرنظامیان)در همه ادیان و مذاهب،غیر قانونی و عملی غیر انسانی است،بویژه در اسلام. سپاه اموی با بستن آب به روی یاران و فرزندان حسین‏«ع‏»،این کار خلاف شرع ومغایر با شرافت انسانی و جرم جنگی را مرتکب شدند و کسانی همچون مهاجرین اوس،عمرو بن حجاج و عبد الله بن حصین به این عمل مباهات می‏کردند و زخم زبان می‏زدندکه:حسین!از این آب،درندگان و پرندگان می‏خورند ولی تو حق نداری از آن بچشی! مساله‏«آب‏»،در ابعاد و صحنه‏های مختلف نهضت عاشورا مطرح است،از قبیل:فرات‏و نهر علقمه،مشک و عباس،کودکان و العطش،علی اصغر و تیر حرمله،سقایی وعلمداری،سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسین،غسل زیارت،لبهای تشنه،بستن آب‏در کربلا،مراسم طشت گذاری،مهریه فاطمه،برداشتن کام با آب فرات،سیراب کردن‏سپاه حر و ... تشنگی کودکان و شهادت حسین با لب تشنه از فرازهای برجسته این حادثه است.وقتی امام سجاد«ع‏»نیز پیکر امام را دفن کرد،با انگشت روی قبر پدر نوشت:«هذا قبرالحسین بن علی بن ابی طالب،الذی قتلوه عطشانا». از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‏مکید حاتم ز قحط آب،سلیمان کربلا   بسیار گریست تا که بی تاب شد،آب خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد،آب از شدت تشنه کامی‏ات،ای سقا آن روز ز شرم روی تو آب شد،آب   آب،شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او اینهمه بی‏باک گذشت بود لب تشنه لبهای تو صد رود فرات رود بی‏تاب،کنار تو عطشناک گذشت بر تو بستند اگر آب،سواران سراب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت  آب،رمز طلب و تشنگی و الگوی عطشهای حیات بخش است و آنان که از آب هم‏استغنا و بی‏نیازی نشان می‏دهند و تشنگی را طالبند،به آب حیات و سیرابی جان می‏رسند.

به گفته مولانا: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست



لیست کل یادداشت های این وبلاگ